از امام مجتبی علیه السلام بیاموزیم - بخش پایانی

 

 

2. موسوعة كلمات الامام الحسن(ع)، ص 214.

3و 4 . مسند الامام المجتبي(ع)، ص 126.

5 . موسوعة كلمات الامام الحسن(ع)، ص 262

پنجم: امام و دفاع از مظلوم

آن روزهاي دشوار كه اميرمؤمنان عليه السلام آماج تبليغات معاويه قرار داشت، امام حسن عليه السلام روزي پيرامون خانه خدا در حال طواف بود، شنيد كه مردي مي گويد: اين شخص فرزند فاطمه زهرا عليها السلام است. امام رو به وي كرد و فرمود: بگو او فرزند علي بن ابي طالب عليه السلام است. به راستي كه پدرم از مادرم بهتر است. (1)و اين اقدام امام سندي براي دفاع از مظلوم در حال طواف است.

 

 

ششم: اعتكاف و خدمت رساني

ابن عباس مي گويد: همراه با امام حسن عليه السلام در مسجدالحرام بودم، آن بزرگوار معتكف بود و در همان حال دورخانه خدا طواف مي كرد، يكي از شيعيانش نزد وي آمد و گفت: فلاني از من طلبكار است، اگر ممكن است شما آن را بپردازيد. حضرت فرمود: سوگند به خداي اين خانه امروز چيزي نزدم نيست، وي گفت اگر مقدور است از او مهلت بخواهيد، زيرا مرا به زندان تهديد مي كند.

ابن عباس مي گويد: امام طواف را قطع كرد و همراه وي حركت كرد. گفتم: فرزند پيامبر! آيا فراموش كرده اي كه در حال اعتكاف هستي؟ فرمود: آري مي دانم ولي من از پدرم شنيدم كه مي فرمود: از پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم شنيدم كه: هركس حاجت برادر مؤمنش را برآورد، بسان كسي است كه نه هزار سال خداي را عبادت كرده است، عبادتي كه روزها در حال روزه باشد و شبها در حال نماز. (2) 

 

 

هفتم: امام و تلاوت قرآن

قطب الدين راوندي نقل كرده است كه امام مجتبي عليه السلام فرمود:

«من قرأ القرآن كان له دعوة مستجابه ايّا معجّلة و امّا مؤجّلة ؛

هركس قرآن تلاوت كند، يك دعاي مستجاب نزد خدا دارد، حال يا زود و سريع يا پس از فرا رسيدن وقت مناسب آن. آن بزرگوار با قرآن انس فراوان داشت هميشه هنگام، تلاوت «يا ايّهاالّذين آمنوا»مي گفت: «لبّيك اللّهمّ لبّيك»، او هميشه و در همه احوال، به ياد خدا بود؛ راستگوترين و سخنورترين مردم بود.(3)

 

هشتم: امام و سخنوري

روزي به معاويه گفتند: اي كاش دستور مي دادي حسن بن علي بن ابي طالب عليهم السلام بر منبر برآيد، تا ناتواني وي در خطابه بر مردم آشكار شود، معاويه در پي اين پيشنهاد، روزي به امام گفت: بر منبر نشين و ما را موعظه كن. حضرت بر منبر بالا رفت و خدا را حمد و ثنا گفت، سپس فرمود:

«هان اي مردم! هركس مرا مي شناسد، كه مي شناسد و هركس نمي شناسد، من حسن فرزند علي بن ابي طالب و فرزند سرور بانوان جهان، فاطمه، دختر پيامبر خدايم. من فرزند بهترين آفريدگان خدا و فرزند پيام آور اويم. من داراي فضيلت ها و معجزات و دلايل فراوان حقانيّت هستم. فرزند اميرمؤمنانم كه حقّم را از من گرفتند. من و برادرم حسين دو مهتر جوانان اهل بهشتيم.

من فرزند ركن و مقامم، فرزند مكّه و منايم، فرزند مشعر و عرفاتم.»

معاويه از بيم تأثير گذاري خطابه امام، سخن آن بزرگوار را قطع كرد و گفت: ابا محمد! از اين موضوع بگذر و در باره خرماي تازه «رطبّ» سخن بگو.

حضرت فرمود: باد آن را بارور مي كند، گرما آن را مي پزد و سرما آن را دلپذير و خوشبو مي سازد. سپس ادامه داد:

من امام خلق خدايم و فرزند رسول خدا، معاويه از آشوب مردم ترسيد، گفت: اي ابا محمد! همين مقدار كافي است و بدين گونه امام از منبر فرود آمد. (4) 

 

 

نهم: امام و انفاق

ابوهشام قنّاد مي گويد: من از بصره براي حسن بن علي عليه السلام كالا مي بردم، هنگام خريد با من چانه مي زد و متاع را خريداري مي كرد ولي گاه من هنوز نشسته بودم كه تمام آن را در راه خدا مي بخشيد و مي گفت: پدرم از رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم نقل كرده است كه فرمود: «المغبون لا محمود و لا مأجور؛ فريب خورده نه ستوده است و نه داراي اجر و پاداش.» (5) 

 

 

دهم: عصر امام و شرائط امروز

شرائطي كه به كناره گيري امام مجتبي عليه السلام و صلح تحميلي بر آن بزرگوار انجاميد، تلخ ترين حوادث تاريخ اسلام است صلح با معاويه جام زهري بود كه فرزند فرزانه زهرا عليها السلام براي پاسداري از دين و حفظ خون مسلمانان نوشيد، و محروميت جامعه اسلامي از حكومت الهي و آزادي بخش و عزت آفرين امام حسن عليه السلام را در پي داشت.

اين محروميت به هيچ وجه مولود، ناآگاهي، ضعف روحي، سستي و نعوذ باللّه راحتي طلبي، و عدم مديريت امام و رهبري امام مجتبي عليه السلام نبود؛ بلكه عوامل اين «درد جانكاه تاريخي» را بايد در اوضاع فكري، فرهنگي، اخلاقي و اعتقادي مسلمانان و شهروندان جامعه اسلامي از يك سو و در تلاشهاي نظامي، اقتصادي و سياستهاي تبليغاتي معاويه جستجو كرد، بايد توجه داشت كه «رهبري صالح و شايسته» براي دست يابي به استقلال و آزادي و اجراي قوانين الهي كافي نيست، ياراني بيدار و فداكار و متّحد به ميزان مورد نياز، لازم است و ملتي كه از نظر روحي و عقيدتي، آخرت را بر دنيا و ارزشها را بر رفاه، ورزشها ترجيح دهد. هجوم فرهنگي در عصر معاويه سبب شد تا برخي از ياران امام و سران قبايل، در آرزوي رفاه و زندگي بهتر، به معاويه پيوستند، برخي مدال گرفتند و برخي مقام و برخي زن و زندگي. البته «مدرك دانشگاهي» و «جوايز بين المللي» آن روز مرسوم نبود و گرنه بسياري از روشنفكران عصر امام حسن عليه السلام براي تدريس، به دانشگاههاي معتبر شام! دعوت مي شدند و جوايز علمي، هنري! آن روز را تصاحب مي كردند.

فساد فرهنگي، اخلاقي و «دنيازدگي» «خواص» و جهل و غفلت «عامه مردم»، بزرگترين مشكلات فرا روي امام مجتبي عليه السلام بود. امروز از اين دو مشكل، اولي با همان شدّت وجود دارد و ولي به لطف الهي آگاهي و هوشياري و دينداري مردم، سرمايه اي است كه هنوز هم دشمنان اسلام از آن بيم مي برند و رسانه هاي وابسته در محو و تضعيف آن مي كوشند. امروز اگر «خواص» بتوانند توده هاي مردم را به رنگ خويش در آورند، بار ديگر امويان عصر بر ايران و ديار اسلام سلطه خواهند يافت. و اگر مردم از كانال هاي قانوني و با جرأت و شهامت، برخي مسئولان غافل و فاسد را به راه امام بازگردانند، نظام اسلامي، تداوم خواهد يافت.

 

پی نوشت :

1. مسندالامام المجتبي، ص 672.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








موضوعات مرتبط: اهل بیت علیهم السلام ، ،
تاريخ : یک شنبه 15 مرداد 1391 ا 1:9 نويسنده : محمد صادق فاضلی ا
.: Weblog Themes By : VioletSkin.lxb.ir :.